تولد ژانر در سينما در عين اين كه به ساماندهي مضامين و شيوه فيلمسازي كمك زيادي كرده است و به ايجاد انواع گونه هاي فيلم منجرشده اما گاهي اين نگرش غالبي را هم دامن زده است كه هر ژانر سينمايي صرفا در ساحت مولفه ها و عناصر ذاتي خود محدود مي شود و انتظار مشخصي را براي مخاطب ايجاد مي كند . خيلي شفاف تر و واضح سخن بگوييم مصداق اين رويكرد را مي توان در ساخت آثار طنز در سينماي جنگ دانست كه برخي را به اعتراض مي كشاند كه سينماي دفاع مقدس به دليل تقدسي كه در ذات خود دارد يا حتي به واسطه صفتي كه با خود حمل مي كند ، با دنياي طنز و كمدي نسبتي ندارد و بايد شأن آن حفظ شود. در حالي كه مشكل از پرداخت كميك اين قصه ها نيست كه اگر زبان طنز در يك اثر جنگي به درستي روايت شود چه بسا سويه مقدس بودن آن هم بيشتر معني بيابد و جلوه گري كند . چالش اصلي در جايي است كه از ساختار طنز به شكل هجوآلود و سخيفي در روايت قصه هاي جنگي استفاده مي شود كه نه تنها در شان سينماي جنگ كه در شان هيچ گونه هنري ديگري نيست. طنز و دفاع مقدس به طور بنيادين و ذاتي با هم سر جنگ ندارند و حتي با زبان طنز مي توان واقعيت فضاي جنگ و آدم هاي آن را در پس تصوير خشن و زمخت جنگي بازنمايي كرد و لايه هاي پنهان تر آن را به تصوير كشيد . شايد نگاه كليشه اي و گاه ايدئولوژيك به اين مقوله موجب شده است اين تلقي از جنگ و رزمنده ها ايجاد شود كه اين مقوله ها ذاتا داراي شخصيتي عبوس و خشك هستند كه نمي توان از پوسته سفت و سخت آنها گذشت و به سادگي عبور كرد . اين رويكرد موقعيت جنگي را از مشخصه هاي انساني آن تهي مي كند و كسوتي روباتيك و تصنعي به آن مي بخشد .
معبر
ادامه مطلب